عاشقانه هایی برای دریا
(1)
مهم نیست برایم چه بپوشی
سیاه... سفید ...رنگی
دارم به سوز گریه ات گوش می دهم
این ضجه را نیز به ریتم بندری
کوک کرده ای
(2)
از پلکان دریا بالا می آیی
دور از چشم این موجهای هوس ران
سینی صبح را به خورشید می دهی
زیر پایت ....خالی ....
موج بلندی در آغوشت می کشد
(3)
سلام
دختر خوب ساحل!
حالت را از رودخانه می پرسم
با ....سیل ....
می سپاردم به سینه دریا
(4)
این کاغذها
خیس خواهند شد
دهان خیلی ها را باید آب بکشم
روی آب صندلی خواهم زد
روبه سمت ....
امشب دریا را در خانه
مهمان دارم
سلام دوست عزیز . چه عجب شما یه سری به وبلاگت زدی و آپ کردی .
از شو خی بگذریم این شعرت واقعا به دلم نشست . ای کاش ادامه داشت . شاید دنبال اش رو ننوشتی . ها ؟
به هر حال جالب بود . موفقو موید باشی .
سلام ...مثل همیشه ساده زیبا روان و دلچسپ! ...راستی یک دوست دیگر هم که تو می شناسی کم کم الوده به وبلاگ می شود ...منتظر باش
تو خواسته بودی برایت لباس تنگ بپوشم
و من دوباره همان لباس گشادی را برای تو پوشیده بودم
که تو می توانستی هر وقت که بخواهی
مرا
از پشت پیله های چروکیده آن
با دقت تمام
براندازم کنی و
مطمئن باشی که این همان دخترک شانزده ساله نحیفی است که
حدودا پنج شش سال پیش
جلوی دکه روزنامه فروشی
ایستاده بود و
داشت
از توی جیب کنار مانتوی بلندش
پنجاه تومنی پاره چروکیده ای را
برای مردک چشم چران توی باجه
بیرون می کشید
سمت آبی دریاتان آبی تر از همیشه..
آبی تر از همیشه وقتی شعری از روی موجها به ساحل میآید
وقتی کاغذ ها خیس و دستها خالی میشوند
وقتی دختر ساحل قشنگترین شعر
و دریا عزیزترین مهمانم میشود امشب.
سلام دوست عزیز
شعرتان دریایی بود و شاعرش دریا نشین...
شعرتان را با تمام وجود خواندم.چه دریای عاشقی درآن موج می زد!خیلی لذت بردم.تا شعربعدی...
سلام شهرجوی عزیز...باید از شما تشکر کنم...شعر زیبا ست می خوانم و می آیم...شاد باشید
سلام! کارهای زیبایی بودند زلال و روان! من به روزم
سلام ممنونم که اومدید و نظر دادید...و این شعر ۴ تا شعره یا یکی؟...بگید تا بعد بیام نظرمو بگم....ما یه خورده به خودمون زحمت فکر کزدن ندادیم...:)
از پلکان دریا بالا می آیی
دور از چشم این موجهای هوس ران
سینی صبح را به خورشید می دهی
زیر پایت ....خالی ....
موج بلندی در آغوشت می کشد
این کار از همه چند گانه ها زیبا تر بود .یک زبان شسته رفته .تصاویر بکر و بومی و زیبا .
اما دریا و ساحل و موج در باقی تکرار شده است .
قالب نو مبارک.
سلام افلاین میخونم پیله دوباره داغه لینکتان را اضافه کردم به وب دوستان
سلام زن مرده با شعر بروز است
با مطلبی تحت عنوان «آخر بازی» و کلی لینک و مطلب به روزم... حتما سر بزنید!!
سلام پسر بندری . بوی دریا را میدهی که حالت را از موسی بندری پرسیدم . موفق باشی
سلام..مشخص نکرده اید ..به احتمال غریب به یقیین بین این چند متن ارتباطی وجود داشت..پس به عنوان یک کار ۴ اپیزودی ..اپیزود اول را دوست داشتم..این ضجه را نیز به ریتم بندری کوک کرده ای
سلام دوست عزیز .... به روزم و منتظر نقد و نظر شما
سلام.زیبا بود.موفق و پایدار باشید.
سلام دوست عزیز .. سمت ناتانائیل هم بیایید خوشحال میشوم .
بی نظیر بود...
مرسی که بهم سر زدید...
ببخشید که دیر کردم...
با ارزوی بهترین ها
سلام
هم شعر ها زیبا بود و هم قالب وبلاگ
ممنون که سر زدی بازم از این کارها بکن
خوشحال میشم
عاشقانه هایت مستدام باد.... یا علی
سلام
زیبایی و طراوت در شعرت موج میزند .... ممنون
سلام.منم اومدم با یه ترانه.تنهام نذار. برقرار باشی
kotah mesle ah
darya darya nafas keshidameshan
montazeram
عاشقانه های دست مالی را هیچوقت دوست نداشتم و عاشقانه های این جا کهنه نیست انگار و میتوان از کلماتش
بالا رفت .....................
بنویس همچنان...............
سلام عاشقانه هایت خیلی خوب بود خواندم همه را از اینکه شاهد هستم این وبلاگ نویسی در سراسر وطنم جا افتاده است خوش حال می شوم چقدر خوب است که از تمام وطن دست در دست هم بگذاریم وایرانی آباد داشته باشیم بدون وابستگی ها وسلیقه ها خودمان باشیم آزاد ورها بهم سر بزن ممنونت خواهم شد و بگو چرا وبلاگ نویسی می کنی هدفت از این کار چیست موفق وجاری باشید
شعرهای 3 و 4 خوب بودند
سلام یداله شهرجو عزیز ... شعر های خوبی بودند ... با احترام : تیرداد راد
سلام دوست من .
خوبی ؟
مطلبت زیبا بودش .
منم بعد از مدت هـــــــــــــــــــآ اپـــــــیدم...
راستی ببخش که دیر بهت سر زدم .
امیدوارم که منو فرامشو نکرده باشی .
بدوووووووو بیا که منتظرم .
دو دوست در بیابانی در حرکت بودند.در میانه راه بر سر موضوغی به مشاجره پرداختند.
در این میان یکی از آن دو دوست بر صورت دیگری سیلی زد.
آنکه بر صورتش سیلی خورده بود ناراحت شد.اما چیزی نگفت تنها بر روی شن ها نوشت.
"امروز بهترین دوستم بر صورتم سیلی زد" آنها به رفتن ادامه دادند.تا به یک واحه رسیدندوتصمیم گرفتند تنی به آب بزنند.
آنکه صورتش سیلی خورده بود به درون آب پرید .اما نزدیک بود که غرق شود.
دوستش فوری خود را در آب پرتاب کرد و او را نجات داد.وقتی از آب بیرون آمدند.آنکه نجات یافته بود.بر روی سنگی حک کرد. "امروز بهترین دوستم زندگی ام را نجات داد"
دوستش از او پرسید:چرا وقتی تو را ناراحت کردم بر شن ها نوشتی اما این بار که زندگیت را نجات دادم بر سنگ؟
او در جواب گفت:وقتی کسی ما می رنجاند باید آنرا بر شن نوشت تا بادهای بخشش و گذشت آن را پراکنده و پاک سازد.
اما وقتی کسی کار نیکی برایمان انجام می دهد باید بر سنگی حک کنیم.تا هیچ بادی نتواند آنرا پاک کند.
یاد بگیریم دردهایمان را بر روی شن بنویسیم و شادیهایمان را بر سنگ حک کنیم.
می گن :
یک دقیقه طول می کشد تا شخص خاصی را بیابی .
یک ساعت تا او را ستایش کنی.
یکروز تا دوستش بداری.
اما یک عمر تا فراموش کنی!
شــــــــــــــــاد باشی
خدانگهدارت...
Hello
How are you?
I am very well and fine.your poem is very good and nice.
Please write again for yourself and us. ....Thank you...
I am waitting for you...The best wishes for you...........
See you later.........................................Goodbye
سلام
لینکنون رو برداشتم
... و منتظرتون
سلام و زیبا بود . به ترتیب ۴ و ۲ و ۳و۱
موفق باشید
سلام عزیز ... با یک شعر به روزم و منتظر نظرت ... با احترام : تیرداد راد
شهرجوی عزیز سلام...کارت را خواندم و البته بسیار لذت بردم.از کارهای این چنینی بسیار لذت می برم.چهار اپیزود برای دریا و در پی آن هویت شناسی دریا و البته صمیمیتی که از شعر بر می خیزد هنر شاعر را بیان می کند. اما چیزی که به نظر من می آید اینست که می توانستید با رنگ ها بازی کنید (اما این باعث ارضا شدن من از شعر می شود ،فقط من و بررسی جنبه ی عمومی آن با شما بوده که حتما علم بر آن داشتید) شعر زیبایی بود...شاد و پیروز باشید.
سلام خوش به حال دریای تو.خوش به حال موج ها و خوش به حال من که امشب که انقدر بدم با این عاشقانه ها بهتر شدم
اعتراضی بر رفتارهای محفلی و معیارهای موازی در تشکیلات صنفی ادبیات ایران
سلام عزیزم ...راضی به زحمت نیستم ...ایمیلت را هر چه گشتم پیدا نکردم ....
سلام /با چهار شعر کوتاه به روزم /منتظر دیدن ونظرت هستم /فدایت
سلام . بروزم با گفتگوی اسفندیار منفرد زاده و یک آهنگ ومصاحبه ی منتشر نشده از فرهاد. خوش باشید
بروزم.
سلام دوست عزیز. سپاسگزارم برای نظرتان.
منتظر حضورتان می مانم سمت دریای ما بیایید..
سلام دوست عزیز. سپاسگزارم برای نظرتان.
منتظر حضورتان می مانم سمت دریای ما بیایید..
درود دوست عزیز و بزرگوار،با شعری دیگر بروز کرده ام،تا پستان ها ی ژولیت با من باشید.منتظر نقد و نظر شما هستم...با تشکر و احترام سروش سمیعی...
درود دوست عزیز و بزرگوار،با شعری دیگر بروز کرده ام،تا پستان ها ی ژولیت با من باشید.منتظر نقد و نظر شما هستم...با تشکر و احترام سروش سمیعی...
درود دوست عزیز و بزرگوار،با شعری دیگر بروز کرده ام،تا پستان ها ی ژولیت با من باشید.منتظر نقد و نظر شما هستم...با تشکر و احترام سروش سمیعی...
دست مریزاد /به خصوص دو تا کار اول خستگی از تنم بدر کرد /سمت دریایت زیباست/با یک روز تاخیر بدنیا آمدم
سلام. خواهش می کنم. در آینده بیشتر از فرهاد می گذارم اگر حوصله کنم و دیگر صفحه هایش را به روی کامی انتقال دهم. با تشکر از آمدنتان. یا فرهاد !
سلام . با شعر جدیدی از موسی بندری به روزم . بدرود
سلام . آخرین باری که شما رادیدم اولین روز آشنایی بود در کرمان کانون پرورش فکری سال ۷۱ به آدرست نامه نوشتم جوابی نیامد. گفتم وفای بندریا؟/
حالا بعداز سالها خوشحالم که دوباره پیدات کردم منتظر جواب سلام
بی تعارف شعرهای قشنگی بودند بیشتر میخوانمتان