سمت دریا

جای دوری نمی روم با این سرگیجه های مدام روزانه دریا می تواند جای خوبی باشدقرص ماه را در آبی دریا هم می زنم...

سمت دریا

جای دوری نمی روم با این سرگیجه های مدام روزانه دریا می تواند جای خوبی باشدقرص ماه را در آبی دریا هم می زنم...

دو شعر

بهانه

حادثه سر در آورده در تو یا تو در حادثه

به شکل خط منحنی دارد مسیر رفته

برای تو تکرار می شود

این خیابان رها شده در تقویم

برای رسیدن به مزارع سبز جیرفت

روزهای آخر هفته زیادی را به وسوسه ات نشسته است

جهار صندلی وارونه

یک مشت کلمات رها شده از کف چانه

سکوت

سیاست

دروغ

یک کیف مشکی حایل میان من و تو

می تواند این مسیر طولانی

برای خلق حادثه

برای سر در آوردن میان یک خط منحنی

بهانه خوبی باشد

 

جاده

این همه کلمه کشانده مرا کنار تو

با یک کیف مشکی حایل میان...

هی بینمان کلمه مبادله می شود

این جاده دارد از میان خواب کداممان می گذرد؟

«ادیب» پاهای خسته اش را

در ساحل «بندزرک» جا گذاشته

«فرید» دارد فرمان این اتومبیل را

به سمت تمام نافرمانی ها می چرخاند

*****

هی داریم کلمه بالا می آوریم

وجاده

میان کلمات مان قل می خورد

برای رسیدن به این شهر پرت شده روی ....

باید از میان خواب های بسیاری بگذریم